فهم مؤمنان عادي سطح اول است: «خوب، من به اراده خودم عمل نمي كنم، حاضرم
فهم مؤمنان عادي سطح اول است: «خوب، من به اراده خودم عمل نمي كنم، حاضرم رضاي خدا را بپذيرم، اگر خدا اين طور ترتيب دهد، قبول مي كنم.» اين يك پذيرش انفعالي است. اگر خدا ميخواست رئيسم اخراج ميكرد، قبول ميكردم، اگر خدا ميخواست كه به اين دانشگاه نروم، قبول ميكردم، اگر خدا ميخواست كه مدت زيادي مريض باشم، حاضر بودم اطاعت كنم. چون خواست خداست، نمي توانم انتخاب كنم. آيا رئيسم من را اخراج خواهد كرد، آيا اين انتخاب من است؟ آنچه را كه انتخاب ميكنيد فقط فكري است كه در قلبتان وجود دارد: خواه در قلبتان از خدا اطاعت كنيد يا از خدا شكايت كنيد. ما فقط نگرش خود را انتخاب مي كنيم. البته همه اينها مهم است و نگرش هاي اشتباه عواقب جدي دارد.
اما در زندگي، خداوند به برخي چيزها اجازه مي دهد كه شما مي توانيد انتخاب كنيد. وقتي رئيستان شما را اخراج مي كند چاره اي نداريد. اما اگر دو شغل پيش روي شما گذاشته شود، كدام يك را انتخاب مي كنيد؟ يا يك شريك انتخاب كنيد. خدا تعيين نمي كند كه با چه كسي ازدواج كنيد، اگر با افراد ديگر ازدواج كنيد، آن افراد مي ميرند، خدا اينقدر مسلط نيست. همانطور كه دفعه قبل با شما در ميان گذاشتم، يك خواهر جوان در انجمن وجود دارد كه من در قلبم او را تحسين مي كنم. بعداً خواست خدا را دانستم و دانستم كه نبايد اين خواهر را انتخاب مي كردم، اما همچنان مي توانستم انتخاب كنم، به خواست خدا گوش ندهم و راه خودم را ادامه دهم. آن وقت خدا هر كاري بخواهي انجام مي دهد و خدا به تو آزادي مي دهد.
مرتبه دوم «اما نه به ميل من، بلكه به خواست تو» اين است كه اراده خدا را مي داني و در انتخاب پيشقدم مي شوي. سطح اول اين است كه براي شما اتفاق مي افتد، شما نمي توانيد انتخاب كنيد، سطح دوم اين است كه شما باعث مي شويد چيزها اتفاق بيفتد، شما باعث مي شويد آن چيز اتفاق بيفتد. درست مثل آن زمان كه مي دانستم اين خواست خدا نيست، مي توانم انتخاب كنم، سپس اراده خدا را برآورده كردم و از اراده خودم صرف نظر كردم، اينطور نبود كه خدا بخواهد آن را از بين ببرد. يك تفاوت بزرگ بين اين دو وجود دارد.
شما بايد داوطلبانه آن را رها كنيد، كه بسيار سخت تر است. اين يكي ديگر از كاربردهاي "اما نه آنطور كه من مي خواهم، بلكه همانطور كه شما مي خواهيد" است. دعاي خداوند عيسي اين است كه از خدا بخواه كه آنچه را كه ميخواهد انجام ندهد، همانطور كه من به مكدونالد ميروم، اما كاري را كه من ميخواهم انجام نده، اجازه نده به مكدونالد بروم. اگه نميخواي برم لطفا بهم بگو كجا برم تو به من بگو برو سراغ موسيقي همه، من به سراغ موسيقي همه مي روم. اگر خداوند عيسي از خدا بخواهد كه دوازده اردوگاه فرشتگان بفرستد، خداوند او را نجات خواهد داد و نيازي به مصلوب شدن نداشت. اما او از خدا خواست، نه آن طور كه من مي خواهم، بلكه آن طور كه تو مي خواهي. در مورد من چه فكري مي كني، مرا به آن سمت ببر و من اراده تو را محقق مي كنم.
اولي منفعل است: مي خواهم موضوع را بخوانم. اما اگر خدا تو را دوست نداشته باشد، قبول خواهم كرد. اما من فقط اينجا منتظرم، شما منتظر چي هستيد؟ منتظر باشيد تا ليست پذيرش مشترك منتشر شود، اگر در ليست نيستيد، پس مي دانيد كه منظور خدا اين نبود. شما منتظر اتفاقي هستيد. مؤمنان معمولاً اين گونه هستند. آنها نمي دانند كه آيا اين خواست خداست، فقط اينجا منتظر مي مانند، تحت تأثير محيط قرار مي گيرند و در نهايت نتيجه را مي پذيرند. اين منفعل است.
اما خداوند عيسي در باغ جتسيماني معناي ديگري داشت و آن اين بود كه از خدا بخواهيم: «نه آنطور كه مي خواهم». اين اراده من است، اما لطفا به خواست من عمل نكنيد. اگر منظور خدا اين نبود، حتي اگر در دست من باشد، من آن را نمي خواهم. حتي اگر دانشگاه من را مي پذيرفت يا حتي دانشگاه هنگ كنگ، اگر مي دانستم خواست خدا نيست، به دانشگاه هنگ كنگ مي نوشتم و مي گفتم: "ببخشيد، من نمي خواهم به دانشگاه شما بروم زيرا اين خواست خدا نيست.» معناي فعال بودن همين است.
قسمت اول يعني مي گوييم پروردگارا تو تصميم بگير. قسمت دوم يعني خدا مي گويد: "شما تصميم بگيريد. منظور من A است، شما يعني B. شما تصميم بگيريد كه كدام را انجام دهيد." بنابراين، خداوند عيسي از خدا درخواست كرد، نه بر اساس اراده او، بلكه بر اساس خواست خدا. شما بايد بدانيد كه آنچه خداوند عيسي از خدا مي خواهد انجام دهد، خداوند انجام خواهد داد. آيا خداوند عيسي مي دانست كه منظور خدا چيست و مي خواست كه او مصلوب شود؟ من فكر نمي كنم خداوند عيسي در مورد آن نمي دانست. در آن مرحله، من فكر مي كنم كه شاگردان شروع به شناخت اراده خدا كرده اند، چه رسد به خداوند عيسي؟ خداوند عيسي پيشگويي هاي كتاب مقدس را بارها توضيح داده است.
از اين رو دعاي حضرت عيسي خداوند اين گونه توضيح داده مي شود: «اگر ممكن است، خدا را خشنود كن كه مرا مصلوب نكني.» بسيار ممكن است. چرا؟ با خدا همه چيز ممكن است. در متي 19:26 آمده است كه نزد خدا همه چيز ممكن است، حتي شتر را از سوراخ سوزن انداختن، اين كاملاً مغاير با اصول فيزيك است، اما براي خدا مطلقاً مشكلي نيست. اما خداوند عيسي در ادامه گفت: «حتي اگر ممكن است، آنطور كه ميخواهم آن را انجام نده.» فكر نكنيد كه دعا اين است: «ذهن من اينگونه است، خدا را خشنود كن، آن را به من بده، و انجامش بده.» انجامش نده. حتي اگر كارها ممكن باشد، لزوماً خواست خدا نيستند. دعا اين است: «همانطور كه خدا ميخواهد عمل كن.» پس عيسي خداوند گفت: «من ميخواهم اراده تو بيش از اراده من انجام شود. اگرچه اراده من اين گونه است، اما از خدا ميخواهم كه اراده تو انجام شود. مي خواهم قلبم برآورده شود."
اصل دعا: افكار خود را بميران
آنچه در بالا ذكر شد جوهر دعاست: اراده خود را تسليم كن، اراده خود را به قتل برسان، كاملاً تسليم اراده خدا باش، نه مطابق ميل خود. خداوند عيسي در جمله اول تصديق كرد كه او معناي خاص خود را دارد. اين خودفريبي است اگر بگوييد خدايا هر چه مي خواهي بكن. شما هنوز هم معناي خود و ترجيحات خود را داريد. در نماز بايد از ترجيحات خود چشم پوشي كنم، من فقط خواست خدا را مي خواهم، زيرا اراده خدا ارزشمندترين است. اين دعاست
ادامه مطلب